پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

روزانه های من و پسرم

سلام پسرکم قربون اون چشای نازت اومدم از کارهایی که در طول روز انجام میدیم برات بگم. از روزی که مامانی رفت تهران اولش یکم برام هماهنگی برنامه کارهای روزانه سخت بود .چون مامان که بود بخش اعظمی از کارها به عهده ایشون بود. شستن لباسهای شما،تمیز کزدن خونه،نگهداری شما وقتی من خواب بودم یا غذا درست میکردم و از همه مهم تر نگهداری شما وقتی من برای خرید بیرون میرفتم. حالا همه این کارها رو خودم انجام میدم. صبح که بابا بیدار میشه من و شما هم بیدار میشیم.بابایی که میره سرکار من لباسای شما رو عوض میکنم دست و صورتت رو میشورم و صبحانه میخورم.شما هم شیر میخوری و یکم مشغول بازی کردن میشی. در این فاصله من اتاق رو جمع و جور میکنم ...
7 آبان 1390